عدم اشتغال زنان چالشی جدی در بازار کار جهانی است. این موضوع نه‌تنها بر وضعیت اقتصادی افراد تأثیر می‌گذارد، بلکه توسعه اجتماعی و رشد اقتصادی کشورها را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اما دلایل این عدم اشتغال چیست و چگونه می‌توان اثر اقتصادی زنان بر جامعه را تقویت کرد؟

با وجود پیشرفت‌های قابل‌توجه در زمینه برابری جنسیتی، همچنان شکاف معناداری میان نرخ اشتغال زنان و مردان در بسیاری از کشورها مشاهده می‌شود. بر اساس آخرین آمارهای جهانی، نرخ بیکاری زنان به‌طور میانگین در اکثر کشورهای جهان بالاتر از مردان است. علاوه بر آن، بسیاری از زنان با چالش‌هایی مانند عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی مناسب، تبعیض در محیط کار تعارض مسئولیت کاری با مسئولیت‌های خانوادگی روبه‌رو هستند. این موضوع محدود به کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه نیست و حتی در جوامع توسعه یافته نیز مشاهده می‌شود. هرچند شدت آن در نقاط مختلف جهان بر اثر عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. در این مطلب مروری بر وضعیت عدم اشتغال زنان خواهیم داشت و عوامل منجر به آن را بررسی خواهیم کرد.

عدم اشتغال زنان از نگاه آماری

در سال 2023 میلادی نرخ بیکاری مردان 5.7% و زنان 5.8% بود. اختلاف جزئی در نرخ بیکاری اما نمی‌تواند بیانگر واقعیت وضعیت اشتغال زنان باشد. بر اساس نرخ مشارکت اقتصادی (یعنی افرادی که وارد بازار کار شدند)، 72.2% جمعیت مردان مشارکت فعال اقتصادی دارند، اما این آمار برای زنان تنها 47.3% است. یعنی بیش از نیمی از زنان اصولا هرگز وارد بازار کار نشدند که در نرخ بیکاری لحاظ شوند. آمار مشارکت اقتصادی زنان گویای حقایق دیگری نیز هست. این نرخ در سال 1995 در بالاترین حد خود، 50.9% گزارش شد اما حال با کاهش محسوس در آن مواجه هستیم. این امر نشان می‌دهد که نه تنها در سالیان اخیر وضعیت اشتغال زنان بهبود نیافته، بلکه بر اثر عوامل مختلف، عدم اشتغال زنان افزایش دارد.

وضعیت ایران در آمار چگونه است؟

در ایران اما وضعیت به مراتب از آمار جهانی ضعیف‌تر است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در سال 1402، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران تنها 14.6% است، در حالی که مردان تا 68.3% حضور فعال در بازار کار دارند. نرخ بیکاری در ایران برای مردان 7.8% و زنان 15.8% است. یعنی زنان جویای کار در ایران تا 2 برابر با سختی بیشتری مواجه خواهند شد.

هرچند در ایران وضعیت رو به بهبود است. به طور مثال در دهه 70 شمسی (دهه 90 میلادی) نرخ مشارکت اقتصادی زنان کمتر از امروز و نرخ بیکاری تا 24.5% بود. افزایش حضور زنان در محیط‌ کار ایران، تمایل بیشتر دختران به تحصیل در دانشگاه‌ها و استقلال اقتصادی زنان از مردان خانواده، موضوعی است که به روشنی در جامعه ایران احساس می‌شود اما همچنان تا وضعیت ایده‌آل فاصله زیادی وجود دارد.

به طور کلی در جهان کشورهای اروپای شمالی و اسکاندیناوی با بیش از 70% نرخ مشارکت اقتصادی زنان، بهترین وضعیت را دارند. این نرخ در مناطق آفریقایی و همین طور کشورهای عرب به مراتب پایین تر است. اما نکته قابل توجه، افزایش چشمگیر نرخ مشارکت اقتصادی زنان در دو کشور ترکیه و عربستان است. این کشورها با نرخ فعالیت اقتصادی 40 و 35 درصدی زنان خود، نسبت به ایران پیشرفت بزرگی دارند و همین امر در اقتصاد این کشورها نیز نمود پیدا می‌کند.

دلایل اهمیت عدم اشتغال زنان کدامند؟

اما چرا موضوع عدم اشتغال زنان، نرخ مشارکت اقتصادی و بیکاری آنان تا این اندازه اهمیت دارد؟ از منظر اقتصادی، موضوع حضور زنان با موضوع تولید ناخالص داخلی (GDP) ارتباط مستقیمی دارد. حضور فعال زنان منجر به افزایش نیروی کار در دسترس، افزایش بهره‌وری و افزایش درآمد خانوارها می‌شود. همه این موارد در نهایت به موضوع تولید داخلی کمک خواهد کرد و باعث افزایش GDP کشورها می‌گردد. مطالعات اقتصادی همه حاکی از آن است که نرخ مشارکت فعال زنان در اقتصاد اثرات بزرگی بر اقتصاد کشور خواهد داشت:

  • بانک جهانی تخمین می‌زند که اگر نرخ مشارکت اقتصادی زنان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) برابر با مردان شود، تولید ناخالص داخلی این کشورها تا ۴۷٪ افزایش خواهد یافت. 
  • سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) گزارش می‌دهد که افزایش ۱ درصدی مشارکت زنان در اقتصاد می‌تواند تا ۰.۶٪ رشد GDP را در برخی کشورها افزایش دهد.
  • در ایالات متحده آمریکا، اگر شکاف جنسیتی در نیروی کار کاهش یابد، GDP این کشور می‌تواند تا ۵٪ افزایش یابد.

با مقایسه جدول زیر که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشورهای مختلف را نشان می‌دهد و بررسی GDP این کشورها، می‌توان به وضوح دریافت که زنان نقشی اساسی در رشد تولید ناخالص داخلی جهان ایفا می‌کنند.

نرخ مشارکت اقتصادی زنان

از سوی دیگر توجه به معضل عدم اشتغال زنان از الزامات موضوع توسعه پایدار جوامع است. عدم فعالیت زنان در محیط کار، علاوه بر اثرات اقتصادی، اثرات اجتماعی و فرهنگی وسیعی نیز دارد. گسترش فقر خانوارها، افزایش شکاف جنسیتی و نابرابری جنسیتی، وابستگی اقتصادی زنان به مردان در خانوارها و معضلاتی نظیر خشونت خانگی و تضعیف حقوقی انسانی آنان، تربیت فرزندان برای آینده، پیامدهای گسترده‌تر حذف نیمی از جمعیت جهان از محیط کسب و کار است.

راهکارهای کاهش عدم اشتغال زنان چیست؟

برای کاهش نرخ بیکاری زنان و افزایش مشارکت اقتصادی آن‌ها، مجموعه‌ای از سیاست‌ها و راهکارهای عملی می‌تواند اجرا شود. این سیاست‌ها می‌توانند در سطح دولت، کسب‌وکارها و جامعه تعریف شوند.

1- سیاست گذاری کلان در سطح دولت و نهادهای جکومتی برای کاهش عدم اشتغال زنان

دولت و نهادهای قانون گذار نقش پررنگی در تقویت حضور زنان در عرصه اقتصادی ایفا می‌کنند. موضوع قوانین و مقررات، یکی از عوامل بازدارنده حضور زنان در محیط کار است. بر طبق برخی آمارها، 2.7 میلیارد زن در جهان بر اثر قوانین محدود کننده دسترسی کمتری به برخی مشاغل جامعه نسبت به مردان دارند. این آمار مشخصا تنها محدود به کشورهای توسعه نیافته نیست. از 190 اقتصاد بررسی شده در سال 2023، 69 اقتصادی یعنی بیش از یک سوم آن‌ها، قوانینی دارند که حضور زنان در محیط کار را به روش‌های مختلف محدود می‌کند.

بنابراین دولت در قدم اول باید با مواردی مثل در نظر گرفتن مرخصی زایمان و حمایت از مادران شاغل در قوانین کار، ایجاد مهدکودک‌های دولتی و شرکتی، نظارت بر پرداخت دستمزد عادلانه به زنان، نقش حمایت‌گر خود را تقویت کند.

2- افزایش مهارت و توانمندسازی زنان

حضور زنان در محیط کار نیازمند توانایی و مهارت کافی است. در گذشته عدم دسترسی زنان به فرصت‌های آموزشی برابر از مهم‌ترین عوامل بازدارنده حضور آن‌ها در عرصه اقتصادی بود. اما امروز با حضور گسترده دختران در محیط‌های آموزشی و افزایش دانش‌آموختگان دانشگاهی، فرصت مشارکت اقتصادی زنان به خصوص در مشاغل حرفه‌ای افزایش یافته است.در اروپا بیش از 60 درصد فارغ‌التحصیلان مدارج عالی علمی، زنان هستند که فرصت را برای مشارکت اقتصادی بهتر آنان فراهم می‌کند.

در ایران نیز در سال 1403 بیش از نیمی از جمعیت دانشجویان و 62% ورودی‌های جدید، دختر هستند. اما این افزایش حضور و مشارکت زنان در آموزش عالی ایران، هنوز اثرات خود را در بازار کار نشان نداده است. این آمار در واقع نشان می‌دهد که بسیاری از زنان ایران در سالیان اخیر با وجود دریافت مدرک تحصیلی و دارا بودن صلاحیت لازم برای بسیاری از مشاغل، به علل فرهنگی و اجتماعی از حضور در محیط کار باز می‌مانند.

3- بهبود فرهنگ کاری و تغییر نگرش‌های اجتماعی

زنان به علت مادر شدن در خانواده نقشی بنیادین دارند. بسیاری از زنان پس از فارغ التحصیلی یا حتی شروع به کار، با ازدواج و زایمان، به علت کلیشه‌های جنسیتی و تعارض نقش‌های شغلی و خانوادگی، از بازار کار خارج می‌شوند. بنابراین ایجاد فرهنگ کاری انعطاف پذیر، مثل ساعات کاری شناور، امکان دورکاری و افزایش مشاغل پاره وقت می‌تواند به مادران کمک کند تا از ورود به بازار کار محروم نشوند. فراهم کردن چنین شرایطی از سوی کارفرمایان برای بهبود وضعیت زنان ضروری است. همچنین نگرش جامعه نسبت به نقش سنتی زنان و مردان در خانواده و افزایش مشارکت مردان در وظایف والد بودن، اهمیت بسیاری دارد. بنابراین در این حوزه نیازمند کار فرهنگی گسترده و همین طور سیاست‌های تشویقی برای تغییر رویکرد کارفرمایان هستیم.

4- حمایت از زنان در بخش غیررسمی اقتصاد

اقتصاد غیررسمی شامل مشاغلی است که در چارچوب قوانین کار، بیمه‌های اجتماعی یا حمایت‌های دولتی قرار ندارند. این مشاغل معمولاً شامل مواردی نظیر کارهای خانگی بدون قرارداد رسمی، فروشندگی و دستفروشی، کارگران فصلی، کارگاه‌های کوچک و غیر رسمی هستند. بر اساس آخرین پژوهش‌های سال ۲۰۱۸، تقریباً ۶۰ درصد از اشتغال زنان در سطح جهان در بخش اقتصاد غیررسمی است و در کشورهای کم‌درآمد، این میزان بیش از ۹۰ درصد است. این موضوع امنیت شغلی پایین، دستمزد کم، عدم حمایت در دوران بارداری و امکان بهره‌کشی از زنان را به دنبال دارد.  سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی باید به‌سمت رسمی‌سازی مشاغل، افزایش حمایت‌های اجتماعی و ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان در بازار کار حرکت کند.

مزایای رفع موانع عدم اشتغال زنان چیست؟

در مجموع مزایای حضور فعال زنان در 3 بعد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خواهد بود. از دیدگاه اقتصادی مشارکت زنان، نیرو فعال برای کار را افزایش داده، فقر را کاهش می‌دهد و درآمد حاصل از مالیات برای دولت را نیز بهبود می‌بخشد. ورود زنان به بازار کار باعث افزایش درآمد خانوارها و بهبود رفاه اقتصادی خانواده‌ها نیز می‌شود. از منظر اجتماعی زنان دارای درآمد، نفوذ بیشتری در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و اجتماعی دارند. در نتیجه نابرابری جنسیتی کاهش می‌یابد و اثرات سوء فرهنگی حاصل از آن نظیر خشونت خانگی، تضعیف حقوق زنان و جرم و جنایت حاصل از آن از میان می‌رود. زنان شاغل معمولاً درآمد خود را بیشتر برای بهبود آموزش و سلامت فرزندانشان خرج می‌کنند، که منجر به رشد نسل‌های آینده می‌شود.

بنابراین امروز رفع موانع اشتغال زنان تنها یک مسئله اجتماعی نیست، بلکه یک ضرورت اقتصادی و توسعه‌ای است. کمک به حضور فعال اقتصادی زنان نه‌تنها به نفع خود آنان است، بلکه کل جامعه را منتفع خواهد کرد. گواه این موضوع بررسی کشورهای موفقی است که با توانمندسازی زنان و استفاده از تمامی ظرفیت انسانی خود، جوامع بهتر و اقتصاد پویاتری را ساخته‌اند.